مسلمانان مرا وقتي دلي بود

شاعر : حافظ

که با وي گفتمي گر مشکلي بود مسلمانان مرا وقتي دلي بود
به تدبيرش اميد ساحلي بود به گردابي چو مي‌افتادم از غم
که استظهار هر اهل دلي بود دلي همدرد و ياري مصلحت بين
چه دامنگير يا رب منزلي بود ز من ضايع شد اندر کوي جانان
ز من محرومتر کي سائلي بود هنر بي‌عيب حرمان نيست ليکن
که وقتي کارداني کاملي بود بر اين جان پريشان رحمت آريد
حديثم نکته هر محفلي بود مرا تا عشق تعليم سخن کرد
که ما ديديم و محکم جاهلي بود مگو ديگر که حافظ نکته‌دان است